سپهرسپهر، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

سپهر زندگی ما

اولین تعریف سپهر از خوابی که دیده بود

سه شنبه پیش بود 4 بهمن 1390 ؛ شب تو خواب سپهر من رو صدا کرد و گفت : مامان! مامان! بنزم . بنزم رو بده. از لحن صداش معلوم بود خوابه دیگه بلند نشدم برم پیشش، فقط از اتاقمون بهش گفتم باشه مامان میارم. چند دقیقه ای نگذشته بود که دوباره گفت: مامان! مامان! بنزم . بنزم رو بده. ایندفعه رفتم بالا سرش گفتم : چی شده مامان؟ گفت بنزم بنزم رو بده. فهمیدم داره خواب می بینه  در ضمن هم نصف شبی نمی تونستم دنبال ماشین بنزش بگردم. بهش گفتم : باشه مامان، بخواب پسرم برات میارم. یک کم پیشش موندم دیدم خوابید من هم رفتم خوابیدم. صبح سه شنبه که اتفاقاً تعطیل هم بود ( شهادت امام رضا (ع) ) همگی داشتیم صبحانه می خوردیم که به بابایی گفتم: بابا وحید می دونی چی شده ب...
10 بهمن 1390
1